گاه باید چمدان کوچکت را ببندی و بروی …

suitcase

گاه باید چمدان کوچکت را ببندی و بروی …

خسته ام 
از زمین ،آسمان ، آب و آیینه 
از تمامی اینهایی که مرا به جهان متصل میکند 
میخواهم رها باشم 
بروم 
پرواز کنم‌
سبک 
سفید 
روشن 
خسته ام از زمین ات 
از تمامی انسانهایی که تفاوت عظیمی ست میان اندیشه و اعمالشان 
خسته ام از من بودن 
از بودن …
گاه باید چمدان کوچکت را ببندی و بروی 
اگر نه با پای تن 
که با پای دل 
بیا با هم قرار بگذاریم 
با اولین بارش باران بهاری 
کنار اولین گل سرخ روییده در ابتدای مسیر 
من …
با چمدانی سبز
دلی سپید
انتظارت را می کشم …

۱۳۹۶/۱۲/۱۶ _سیده لطافت سیدی