بگذار فریاد بزنم …

باران

صدای باران آرام و یکدست
پاسی از شب گذشته
دوست دارم بنویسم
از گذشته ای که قول هایمان قول بود …
دوست داشتن ها حقیقی!
عدالت و شرافت بدون یادگیری در وجودما نقش بسته بود !
باید مسیری را به اشتباه رفته باشم
از کجا هبوط کردیم؟
حرف هایی هست … در وجودم فریاد میشوند ؛
لب فرو بسته ام و هیچ نگفتم …گمان کردند نادانی ام بیش از خرد است !
حرمت نگه داشتم و زخم زدند
باید از خویش گذر کنم
تا به خویشتن حقیقی ام برسم…

سیده لطافت سیدی
سیزدهم شهریور ماه ۹۸
نیمه شب


www.rooshenaa.ir
@rooshenaa