دایره خیال…

دایره خیال

در دایره خیال من چرخ بزن
بر فرض پر از محال من چرخ بزن
این ساعت و این زمان که بی تو سر شد
جان قافیه شد ، تو جان ِ جان چرخ بزن
صبر است تمامی وجودم اما
تا زنده ام ای خدای ِ جان چرخ بزن
در دایره خیال خود می چرخم
بر فرض در این محال خود می چرخم
تو وهم و خیال در دل و جان ِ منی
من نقش توام ، که همچنان می چرخم
در دیده من نگاه کن ، نی نی آن
تو شمس شدی که من در آن می چرخم
در رقص سماع مانده ام مدتهاست
تنهاست وجود ، در میان چرخ بزن

.سیده لطافت سیدی
Www.rooshenaa.ir
@rooshenaa

One comment on “دایره خیال…”

Comments are closed.