تغییر نگاه …

همیشه برایم جای سوال بود که چگونه انسانهایی که عینکی هستند لک و کثیفی روی شیشه عینکشان را متوجه نمیشوند و گاها از لک های روی شیشه عینکشان عصبی میشدم …
تا اینکه مدتی ست من هم باید عینک مداوم بزنم … بعد چند وقت که مراقب بودم و مدام شیشه عینکم را تمیز میکردم ، یکروز عینکم روی چشمانم بود و هیچ مشکلی با دید نداشتم و داشتم عینک عزیزی را پاک میکردم ، ناگاه عینکم را بی دلیل از روی چشمانم برداشتم تا گرد و غباری اگر باشد پاک کنم … و از چیزی که دیدم شکه شدم !همان چیزی که همیشه به دیگران ایراد میکردم برای خودم اتفاق افتاده بود ! انقدر لک و کثیف بود که باور نمیکردم توانسته ام مدت زمان طولانی بی آنکه حس بدی داشته باشم آنرا بر چشم داشته باشم!
انگار تلنگری بر من زده شد
ما همگی همین کار را میکنیم ، بد بینی ها ، تردید ها ،ترس ها مان را همیشه با خود میکشیم و خودهامان از حضورشان بی خبریم !
رنج بودنشان به عادت بدل شده و از پشت قابی سیاه به انسانها و به خودهامان خیره شده ایم !
حالا که سال و قرن نو شده شاید این تفکر تلنگری باشد برای تغییر نگاهی که مدتها به آن عادت کرده ایم و نمیدانیم رنج حضور نامحسوسشان چه قدرتی دارد برای تخریب افکار و دید مثبتمان !
اکنون زمان آغاز تحولی نوست
تغییر دید گاهامان …

سیده لطافت سیدی
۶ فروردین ۱۴۰۰
www.rooshenaa.ir
rooshenaa@

پ.ن :
سال و حالتان نو و روزهایتان خوش و خرم باد