آغاز…

در آغاز سفری گام مینهم که روشنا در انتهای آن منادی عظمت پروردگار است
امید واژه ای ایست که در درونم همیشه ریشه داشته ، در عمیق ترین تاریکی ها همیشه صدایی با من سخن میگوید که آرام باش همه چیز درست خواهد شد …
صبر برای من مفهومی مقدس دارد ، درست مثل اینکه به نماز ایستاده ام در تمام این سالها ، در درون … بی صدا در سکوت !
زمان می ایستد و تنها من میمانم و نیرویی اعظم به نام پروردگار … و آرامش آن لحظه با هیچ لحظه ای قابل قیاس نیست !
در آغازمسیرم
مضطرب از چیزهایی که نمیدانم ، و ذوق زده از تصورات شیرین …
در ابتدای راهم ، همچون همیشه با امید … همچون همیشه با خدا !


سیده لطافت سیدی
www.rooshenaa.ir
آبان ماه هزار و چهارصد

۲ comments on “آغاز…”

Comments are closed.